خاطرات من ١٣٦٩

اینجا قسمتى است از زندگى من

خاطرات من ١٣٦٩

اینجا قسمتى است از زندگى من

سنگ قبر

خیلی وقتا جلوی میز ارایشم نشستمو ارایش کردم بعضی وقتا با عجله مثل روزایی که صبح زود میخوام بیام شرکت وقتایی هم با وسواس و حوصله مثل شبایی  که میخوام برم مهمونی همیشه اخر هفته ها دوش میگیرم لاک میزنمو موهامو اتو یا سشوار میکنم بعضی وقتا سایه دودی میزنم با رژ گونه و رژ روشن بعضی وقتا سایه لایت با رژ زرشکی یا قرمز به لباسم فکر میکنم به مهمونی که میرم به اینکه چه جور ارایشی به این لباس و مهمونی میاد ولی به خیلی چیزا فکر نمیکنم ...... یه روانشناس مشهور که تقریبا همه سخنرانیاشو گوش دادم تو یه سخنرانی گفت اکثر ما زوجای ایرانی تو روزای خاص با هم دعوا داریم مثل روز عید مثل روز رفتن به یه مهمونی بزرگ یا سالگرد ازدواج نمیگم صد در صد درسته ولی واسه من اتفاق افتاده همون روزایی که جلوی میز ارایش میشینم و با وسواس ارایش میکنم یهو با عزیزای خانواده با همسرم بحثم بشه چند روز پیش بهشت زهرا بودم عکس یه خانوم جوونی رو سنگ قبر بود انگار این عکس واسه زمانی بود که داشته میرفته مهمونی یا جایی که واسش مهم بوده. ارایش تمیزی داشت و عکسش یا تو اتلیه بود یا با نورپردازی خوبی گرفته شده بود . به این فکر کردم هرباری که پشت میز ارایش میشینم شاید روزی عکسم واسه جایی که حتی فکرشو نمیکنم انتخاب بشه و من به هرچیزی فکر میکنم غیر از این اگر انقدر همه چیزو زودگذر و غیر قابل پیش بینی ببینم حتما جای بحث یا اعصاب خوردی با همسر حتما کاری کنم اون مهمونی بهترین مهمونی واون شب بهترین شب باشه و از همه لحظات لذت ببرم . کاش اینجوری باشیم .به این فکر کردم هیچوقت کسی عکسی نمیگیره و بهش نگاه کنه و بدونه اون عکس عکس روی سنگ قبرشه. هیچکس .

سال 96

سلام وقت بخیر امیدارم سال پر از عشق و حسهای خوب باشه . من اول سال رو  زیاد جالب شروع نکردم چون مامانم مریض شد و از 28 اسفند شروع شد و منم دلم پیشش بود تصمیم گرفتم سفر رو کنسل کنم . مامانم خداروشکر بهترشد منم تهران بودم . سفر که کنسل شده بود به همسر گفتم ما که مسافرت نمیریم بیا به جاش سعی کنیم خوش بگذرونیم اینجوری شد که عید با شاهین کلی استراحت کردیم فیلم و سریال دیدیم بیرون و عید دیدنی رفتیم و از همه مهمتر تا 12 ظهر خوابیدیم. با اینکه اول سال حال خوبی نداشتم  ولی چون نمیخوام انرژی منفی بدم تصمیم گرفتیم حس خوب داشته باشیم و خوش بگذرونیم تو سال جدید هم با اینکه یه دنیا کار ریخته سرم ولی سعی میکنم کارامو مدیریت کنم و از لحظه ای واسه حس خوب و دادن عشق به عزیزام نگذرم  . قدر لحظه هارو بدونیم.از صبح که از خواب بیدار شدم چند تا تصمیم گرفتم 1/ یکم نظمم بیشتر بشه (البته منظم هستما ولی  بیشتر تربشه)2/ یکم ریلکس باشم و تو شرایط عصبانیت خودمو کنترل کنم (اینو ادمای متاهل بیشتر درک میکنن 90درصد بحث بین زن و شوهر همینه دلیلش)3/ با همه مهربون باشم 4/غصه چیزی رو که ندارم نخورم 5/قدر داشته هامو بدونم . اینجوری حتما خوشبخت تر زندگی خواهم کرد . خداا شکرت