خاطرات من ١٣٦٩

اینجا قسمتى است از زندگى من

خاطرات من ١٣٦٩

اینجا قسمتى است از زندگى من

پنجشنبه خوشگل

سلام سلام . هوا انقدر خوب و بهاریه ادم حیفش میاد بره زیر سقف میگم همش ول باشم تو خیابون کاش 

خوب این هفته خیلی کارداشتم تا شنبه که گفتم بعدشم یکشنبه شرکت بودم دوشنبه ام دفتر داداشم  رفتم بعدشم اومدم خونه کلی مهمون داشتیم شام .برگشتنی از شرکت رفتم یه گل فروشی  یه گلدون زیبا واسه شاهین خریدمو اومدم خونه دوش گرفتم زیر تخت قایم کردم با یک عدد نامه دادم بهش و همسر بسی خوشحال شد البته واسش میخوام شلوار بخرم ولی چون اصلا وقت نشد نخریدیم قرار شد امروز بریم بخریم بعدشم شام  خوردیمو خیلی خوش گذشت خالمینا خونمون بودم خیلی خندیدیم. فردا صبحشم منو مامانینا رفتیم بهشت زهرا پیش بابا همسرم رفت لاستیک ماشینمو عوض کنه انقدرترافیک بود که برگشتیم انگار از مسافرت اومده بودیم دیگه خانوم  برادرمم  رفته بود سفر برادرمم  اومده بود خونه ما شاهینم رسید من و مامان و داداشمو شاهین دور هم ناهار خوردیم میخواستم بخوابم که خدای نکرده یه روز تعطیل کمتراز 20 ساعت نخوابیده باشم  که عمه ام رسید دیگه نشستیم یکم گپ زدیم شب تولد خواهر همسر دعوت بودیم کادوی روز پدر و خواهر همسر رو برداشتم رفتیم اونجا که خوب بود و خوش گذشت حالا نشسته بودیم یهو شوهر خواهر شاهین  به من گفت داریم از 5 شنبه صبح میریم پیک نیک میاید بریم میخواستن برن بیرون شهر از اونجام برن ویلای مادر شوهرم (مادرشوهرم یه ویلا و باغ داره که من اصلا اونجا بهم خوش نمیگذره) منم سکوت کردم بعد شاهین خودش گفت ما کار داریم واسه اخر هفته ببخشید نمیایم منم خدارو شکر کردم بدجنس میشویم . حالا بهم بد نمیگذره ها ولی چون با دوستامون میریم بینهایت خوش میگذره و از ابتدا همه چی ازاد اعلام میشه یکم با خانواده همسر معذبم واحساس میکنم دارم تعطیلاتم رو هدر میدم والا هیچی دیگه بدون جنگ و خونریزی کنسل شد و قرار شد به کارامون برسیم . حالا دیروز دوستم ز زده انا هیتا اخره هفته بیکاری منم گفتم حالا بزار خبر میدم برنامه کنیم 

خیلی سرم شلوغه و کارای شرکت زیاده  دارم کلافه میشم بهاره همش خوابم میاد .

نظرات 6 + ارسال نظر
تیلوتیلو چهارشنبه 30 فروردین 1396 ساعت 10:40 http://meslehichkass.blogsky.com/

آخر هفته ها باید بینظیر باشن... باید انرژی یه هفته را به آدم تزریق کنن

کاملا موافقم اگر خوش نگذرونی هفته بعدم کسل شروع میکنی

ماهی سیاه کوچولو سه‌شنبه 29 فروردین 1396 ساعت 16:10

سلام آناهیتای عزیزم
خوبی؟
من که از جاهای سقف دار متنفرمممم

مرسی عروس خانوم گل .واقعا بهار یعنی زیر اسمون راه بری و نفس عمیق بکشی

پرنسا سه‌شنبه 29 فروردین 1396 ساعت 11:08

آره خب تابستون هم خوبی خودش رو داره مخصوصا میوه های تابستونی که تو هیج فصلی غیر از تابستون نمیچسبه ولی عملا چند ساعت بعدازظهر آدم اذیت میشه .

دقیقا همینطوره ادم اگر بخواد از همه چیز لذت میبره .

پرنسا جمعه 25 فروردین 1396 ساعت 23:44

منم بهارو خیلی دوست دارم .هوای بهاری آدم کیف میکنه .اما از الان عزای تیر و مرداد رو گرفتم

تابستونم خوبیای خودشو داره قرار بزاریم ناراحت چیزی که پیش نیومده نباشیم نظرت؟؟؟؟

ماهی کوچولو پنج‌شنبه 24 فروردین 1396 ساعت 17:55 http://tekrareman.blogsky.com

سلیوووم!
آره والا هوا از طرفی به گردش میطلبد از طرف دیگه میگه بخوااااااااااااب، بخوااااااااااااااب
خوش بحالت 2 هفته خونه همسرت اینا نرفته بودی کاش همسری منم دست از اصرار برداره و من یکم سنگین شم نرم
فردا هم هم خوش بگذرد انشاله!

بخاطره اینکه اولشه یکم بگذره یا نزدیک عروسی بشه انقدر کار داری که اصلا وقت نمیکنی بری من شاغلم کارم زیاده کارای عروسی و خرید جهاز اصلا وقت نمیزاره

آبگینه پنج‌شنبه 24 فروردین 1396 ساعت 12:12 http://abginehman.blogfa.com

هوا عالیه. مخصوصا وقتاییکه بارون میاد
گل و نامه هدیه هایی هستن که واقعا ارزشمندن
آخره هفته بدون خانواده همسر خوووووش بگذره

ممنون ابگینه جون . شمام هوای بهاری سه نفرتون خوش بگذره

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.