خاطرات من ١٣٦٩

اینجا قسمتى است از زندگى من

خاطرات من ١٣٦٩

اینجا قسمتى است از زندگى من

روز اول من

از اونجایی که روز جمعه خودمو خفه کردم و تا 11/30 خوابیدم و همه انرژیم رو میخواستم جمع کنم که کاراموکه اوردم خونه انجام بدم ولی لپ تابم مشکل پیدا کردو 6 ساعت ناقابل وقت من و همسر رو گرفت ولی درست نشد که نشداخرشم گفتم پیش خودم که وللللللللش کن شد دیگه . خونه مادر همسر بودیم از شب قبل بعدش دیگه میخواستم بیام خونه خودمون به همسر گفتم نیا چون امتحان داشت دیگه خودم اومدمو خداروشکر از معدود دفعاتی بود که ترافیک نبود به مامانم از صبح گفته بودم عصری اماده باش باهم بریم هایپر که دیگه رفتم سرکوچه ز زدم بیا دارم میام اونم گفت واااااااااا اومدی من فکر کردم نمیای دیگه رفتم منم دیگه حال نداشتم تنها برم خونه گفتم مامان وایسا اومدم اونجا دیگه رفتیم یکم خرید کردیم اومدیم خونه و یکم بافتنی بافتمووووووو سریال دیدیم نت گردی و خوابیدم . و از اونجایی که همه کارمندا اصولا شنبه شهید میشن تا بیدار بشن منم از این قائده مستثنی نیستم رسما با گریه بیدار شدم اومدم شرکت و کارم تقریبا زیاد بود و باز قرار بود  بریم عصری با مامی خرید که رسیدم خونه رفتم دوش گرفتم و مامی گفت خواهرم ز زده گفته شام بریم اونجا اخه ماموریت بود همسرش و تنها بود دیگه بافتنیمو برداشتم پیش به سوی خونه خواهر یه سبزی پلو با ماهیم شام خوردیمو اومدیم خونه لالااااااااااا. تا امروزم که باز صبح اومدم شرکت  و بازم کارمو کردم تا عصری قسمت بشه اتفاقی نیوفته بریم با مامی خرید.راستی سر موضوع اتش نشانا خیلی متاثر شدیم ولی انقدر همه تو زندگیشمونم مشکل داریمکه این شبکه جم یه کلیپ درست کرده دیشب یهو مامانم گریه کرد خودمم بغضم گرفت و تو وجودم احساس کردم چقدر این مسئله تو روحیمون تاثیر گذاشته. ما ایرانیام که کلا منتظر یه موضوع واسه گریه ایم ولی این موضوع هم بسیار بسیار غم انگیز بود . به امید دیدار

راجع به خودم به اختصار

خوب روزانه نویسیمو از اول هفته که دیروز بود شروع میکنم ولی دوست دارم قبلش یه توضیحی راجع به خودم بدم من 26 سالمه و 2 سال هست که متاهل هستم یک خواهر و یک برادر دارم و عضو کوچک خانواده هستم . شاغل هستم و زندگیم مثل همه ادما روزای زیبا و زشت داره ولی سعی میکنم روزهای معمولی رو هم واسه خودم زیبا کنم و از بودن در کنار عزیزانم لذت ببرم . 

اولین پست

سلام دوست دارم اینجا واسم یه دفتر خاطرات باشه تا بنویسمو لذت ببرم اینجا واسه ثبت لحظات خوب و بد زندگیمه امیدوارم حسی که میخوام رو در اینده بهم بده